دیکشنری
داستان آبیدیک
دفع الوقت کردن
english
1
general
::
procrastinate
transnet.ir
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
دفترچه بار
دفترچه بانکی
دفترچه جامعه مهندسان حفاظت از آتش آمریکا
دفترچه محاسبات سازه فلزی
دفترچه ی راهنما
دفترخانه
دفتردار
دفترداری
دفترنمایندگی
دفتری
دفتریار
دفع
دفع – رانش
دفع آفات کردن
دفع الوقت
دفع الوقت کردن
دفع بیگانگان
دفع جن
دفع شیاطین
دفع نهایی
دفع کردن
دفع کردن دفع
دفعات غذادهی
دفعه
دفعه به دفعه
دفعه دیگر
دفن
دفن نمودن
دفن کردن
دفن کردن ـ دفن
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید